حکیمی را پرسیدند : چندین درخت نامور که خدای عزّوجلّ آفریده است و برومند ، هیچ یک را آزاد نخوانده اند مگر سرو را که ثمره ای ندارد ؛ در این چه حکمتیست ؟
گفت : هر درختی را ثمره ای معیّن است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوشست و اینست صفت آزادگان .
بر آنچه می گذرد دل منه ، که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
گَرَت ز دست برآید ، چو نخل باش کریم
وَرَت ز دست نیاید ، چو سرو باش آزاد